جدول جو
جدول جو

معنی چرب گفتاری - جستجوی لغت در جدول جو

چرب گفتاری
(چَ گُ)
چرب زبانی. چرب سخنی. چرب گوئی. خوش زبانی. خوش سخنی. نرم گفتاری. رجوع به چرب گفتار و چرب زبانی و چربگوئی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چرب گفتار
تصویر چرب گفتار
چرب سخن، چرب زبان، خوش سخن، شیرین سخن، نکته سنج
فرهنگ فارسی عمید
(چَ گُ)
چرب زبان. چرب سخن. چربگو. خوش سخن و شیرین زبان:
از آن چرب گفتار شیرین زبان
گره برگشاد از دل مرزبان.
نظامی.
همه نیم هشیار و شه نیم مست
همه چرب گفتار و شه چرب دست.
نظامی.
رجوع به چرب زبان و چرب سخن و چربگو شود
لغت نامه دهخدا
(گُ)
خوش سخنی. شیرین زبانی. شیرین سخنی:
ز خلق گوی لطافت تو برده ای امروز
به خوبرویی و سعدی بخوب گفتاری.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(نَ گُ)
نرم گفتار بودن. رجوع به نرم گفتار شود:
چون که ماهان ز روی دلداری
دید در پیر نرم گفتاری.
نظامی
لغت نامه دهخدا
تصویری از چرب گفتار
تصویر چرب گفتار
شیرین سخن چرب زبان، نکته سنج
فرهنگ لغت هوشیار